
یکی از ویژهگیهای شعر خوب آن است که علاوه بر داشتن تصویرخوب، زبان نرم و روان و وزن مناسب، طوری باشد که به دل خواننده بنشیند. واین امر فقط زمانی امکانپذیراست که صداقت و صمیمیت در کلام شاعر باشد و برجسم و روح خواننده اثر بگذارد.در اشعار دکتر شفیعیکد کنیچند ویژگی به چشم میخورد: شاعر به سنتهای ادبی ایران و اسلام دلبستگی دارد و این رایحه فرهیختگی را در اشعار خود به بهترین نحو منعکسکرده است.

دیگر اینکه طبیعت و محیط طبیعی استان خراسان را در اشعار خود آشکار کرده و خواننده را با آمیزهای از خاطرات تاریخی خود و طبیعت عبوس خراسان آشنا میسازد. اشعار دکتر کدکنی غالبا رنگ اجتماعی دارد و اوضاع جامعه ایران در دهههای چهل و پنجاه شمسی در شعر او به صورتتصاویر، رمزها و کنایهها جلوهگراست. شفیعی از شاعرانی است که می تواند شعر های جاودانه و شاهکارهای هنری بیافریند . زبانی نرم و پرتوان دارد و تصاویر خیال انگیز در شعر وی به اوج میرسد

بایدبگویم در شعر های محمد شفیعی کدکنی اثری از مغلق گویی و یا پر گویی دیده نمی شود زبانی نرم و پرتوان دارد ،تصاویر خیال در شعر او به اوج می رسد.او هرگز به دنبال وزن های عجیب و غریب نمی رود و قافیه را همچون عنصری خارج از شعر تصور نمی کند.اشعار او غالبا رنگ اجتماعی دارد.اوضاع جامعه ی ایران در دهه ی چهل و پنجاه ،در شعر او به صورت تصویرها و رمزها و کنایه ها منعکس می شود.م.وی شاعری است که از فرهنگ چند صدایی برخوردار است . هر خواننده ای پس از ورود در دیوان شاعر وقوف بر زیبایی های شعری این شاعر به نوعی کثرت گرایی فرهنگی در دیوان شاعر پی خواهد برد . شفیعی کدکنی در پنج زمینه پلورالیسم برخوردار است 1- زمان 2- تصویر و تخیل 3- موسیقی 4- عاطفه 5- اندیشه. زبان شاعر زبان صرفاً خراسانی نیست اگر چه اتیان آن کلمات محلی تا حدودی برای شاعر تشخیص سبکی پدید آورده است .

ولی این بدان معنی نیست که شاعر از دیگر گونه های زبانی استفاده نمی کند . شاعر از زبان معیار و زبان کلاسیک نیز بهره می گیرد . پس در زمینه زبان تک منبعی نیست و تصاویری شعری شاعر نیز تک بعدی نیست بلکه در هر دو زمینه محور افقی و محور عمودی خیال توانایی هایی از خود بروز داده است .م.سرشک (لقب محمد شفیعی کد کنی ) شاعری نماد گراست،اما آنچه درباره ی نماد های به کار رفته در مجموعه های شعریش گفتنی است این است که این نمادها یا از عناصر و پدیده های مربوط به طبیعت اخذ و اقتباس شده و یا متن میراث های فرهنگی وادبی واساطیری گذشته فارسی برگرفته شده اند.شعر شفیعی کدکنی بیش از دیگر شاعران معاصر به پشتوانه فرهنگ و ادب کلاسیک تکیه دارد .کدکنی با زیر و بم الفاظ فارسی بسیار آشناست و در ابداع ترکیب های زیبا و نو خلاقیت فراوان دارد.او در شعر از دیدگاهی انسانی و اجتماعی سخن می گوید و اندیشه ها و دریافت ها و پدیده های زیبای جهان شاعرانه ی خود را به صورتی دلکش و پر تاثیر به خواننده عرضه می دارد.صبغه ی دینی اشعار شفیعی کدکنی نیز یکی از ویژگی های قابل توجه است.بسیاری از واژه ها،مضامین و مفاهیم اشعارش از متن فرهنگ و تمدن اسلامی اقتباس شده است.روایی بودن اشعار ،استفاده از عنصر تکرار،تاثیر پذیری از ساخت نحوی کهن به ویژه ساخت نحوی سبک خراسانی،صورت و ساخت مکالمه ای و وجود رنگ مایه ی فلسفی در اشعار شفیعی کدکنی از دیگر ویژگی های اشعار اوست.

شفیعی با اینکه در اشعار خود شدیداً اجتماع گرا و نوع دوست هست ولی هرگز شعر و تحقیق را ابزاری برای اثبات و اظهار تمایلات سیاسی و حزبی نکرد.خودش درباره ی این موضوع چنین می گوید « هیچ گاه جذب هیچ یک از این سازمان ها نشدم ، بعد از انقلاب هم که سیاسی شدن مد روز شده بود و هر کسی که از اصل سیاسی و حزبی دورمانده بود.

شفیعی در شعرسرایی از نیما سختگیرتر است. نیما معتقد است که قافیه زنگ قافله است. حتی خود شاملو که وزن را رعایت نمیکند ولی قافیه را رعایت میکند. آخر هر بندی باید قافیه را رعایت کرد. شفیعی هم درآوردن ساختارهای مکانیکی و استفاده از موسیقیهای کناری (قافیه و ردیف) و درونی و ریتم حساس و دقیق است:
شاخه گل بر کفش
خم کرده سر بر شیشه سردی
کز افق در خویش دارد قوسی از زنگار
زن به روی صندلی خاموش
در کران بیکرانی
در زلال خواب
شسته خود از اندیشهها و کار
همچنان آن شاخه گل در کفش لرزان
گاه گه بیدار
گه در خواب
ایستگاهی در قفای ایستگاهی میرسد دشوار....
این قافیهها را اتفاقی نیاورده است، او شاعر سختگیری است.
او طی آشنایی با نیما یوشیج سبک شعرنو را انتخاب کرد. پس از این او قالب و بیان سنتی را رها کرد و به سوی شکل و زبان شعر نیمایی روی آورد و نیز شعرغنایی و تغزلی را تقریبا کنار گذارد و به شعراجتماعی و حماسی جدید پرداخت. این تغییر و تحول درمجموعه “شبخوانی” و از “زبانِ برگ” بهخوبی نمایان است. در دفتر”از زبان برگ”، سراینده به واسطهی گرایش به طبیعت در حال ناب بودگی آن، کموبیش از تلاطمهای اجتماعی دور مانده و مفهومها و تعبیرهایی به کاربردهاست که زندگانی جدالآمیز آدمی را درفضای بیغلّ وغش و معصومانهی طبیعی منحل کردهاست شعر زیبای در حضور باد از دفتر ” از زبان برگ” یک نمونهاز اشعار نیمایی اوست:
کلماتم را
در جوی سحر میشویم
لحظههایم را
در روشنی بارانها
تا برای تو شعری بسرایم روشن
تا که بیدغدغه بیابهام
سخنانم را
در حضور باد
این سالک دشت و هامون
با تو بی پرده بگویم
که تو را
دوست میدارم تا مرز جنون

اشعار شفیعی کدکنی پر ازاستعارهها و مضامین مشخص، دیدنی و شنیدنی، نغمهی آوایی، تجانس حروف و وزن و ضرب مناسب و مضامین فرهنگی مستقر و معهود است. در شعر” عبور” سفربرای شاعر ادامه دارد و شب از کناره میرود. شاعر در ترن نشسته … شب به پایان رسیدهاست و روز میآید. او از پنجره به بیرون نگاه میکند. طبیعت در برابر چشمهای او گستردهاست. او از هیاهوی شهر، ازمیان دیوارها و از خشکی بیرون آمدهاست. ناگهان به زمزمه درمیآید. زمزمه باید آهنگی داشته باشد و این آهنگ را ترن برایش مینوازد … برای زمزمه شاعرآهنگ کافی نیست و احتیاج به کلمه نیز دارد و کلمهها باید معنایی را برسانند. اینها به دانستگی شاعر میآید. سفر برای او رهایی از شهر و بازگشت به طبیعت است. شاعر بیشتر نگاه میکند و نگاهاو تبدیل بهاندیشه میشود .. تاریکی رفتهاست و تپهها و پشتههایی که گویی رهگذرانی هستند که تند از برابر پنجرهی ترن میگذرند، از سیاهی بیرون میآیند. شاعر ایرانی است و روشنی را مظهر آفریدگار هستی میداند. سفر ادامه دارد. سراینده با دیدن گیسوان دختری که سرش را از پنجره به بیرون برده و موهای نرمش را بر دوش باد افکنده، به یاد لطافت هوای صبح میافتد … سرانجام ترن به مقصد میرسد و سفر تمام میشود.
تمام بود خویش را
که لحظهای است از ترنم غریب سیرهای
نثار بیکران تو میکنم
زمان ادامه دارد و سفر تمام میشود.
تنها نقدی که میشود بر شفیعی

واما زندگینامه
محمد رضا شفیعی کدکنی، در تاریخ 19 مهر سال 1318، در روستای "کدکن"، از توابع تربتحیدریه از شهرهای استان خراسان رضوی به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی را در محیط خانواده و دوره متوسطه را در مشهد گذراند. سپس مدرک کارشناسی ادبیات فارسی را از دانشگاه فردوسی مشهد دریافت کرد و در کنار تحصیل در دانشگاه، علوم اسلامی و فلسفه قدیم را در حوزه علمیه مشهد آموخت. سپس در سال 1344 به تهران آمد و با ادامه تحصیلات توانست مدرک دکترای زبان و ادبیات عرب را از دانشگاه تهران دریافت کند.
پس از آن دانشیار گروه ادبیات فارسی و ادبیات تطبیقی دانشگاه تهران شد. در سال 1344، با انتشار کتاب "زمزمهها" که در حال و هوای سبک هندی سروده شده و تعلق خاطر شاعر به شاعران خراسانی را مینمایاند، توانایی خود را در سرودن غزل و قالبهای دیگر به خوبی نشان داد. وی در شعر تخلص شفیعی را انتخاب نمود."مهدی اخوان ثالث" نیز به دلیل معاشرت نزدیک و طولانی مدت با شفیعی کدکنی، از جمله دوستان نزدیک وی به شمار میرود و "حالات و مقامات م. امید" نوشتهای ارزشمند درباره زندگی و احوال مهدی اخوان ثالث است که وی دلبستگی و تصویری همهجانبه از اشعار اخوان را به خوبی در آن ارائه میدهد.محمد رضا شفیعی کدکنی در سال 1348 ازدواج کرد و ثمره این ازدواج دو پسر و یک دختر بود. از او دهها مقاله، مجموعه شعر و تألیفات بسیاری به چاپ رسیده است. کدکنی تألیف، تحقیق و تدریس در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران را در کارنامه خود دارد.
ت- منصوری
سلام علیکم: با عرض ادب و احترام و فرو تنی ، مقدم شما را به کلبه فرهنگی ام گرامی داشته وآرزومندم که از حضور در این کلبه ، احساس آرامش ، رضایت و لذت نمائید . ضمنا جهت مشاهده مطالب وعکسهای قدیمی به آرشیو ویا به بر چسبهای وب مراجعه فرمایند .