سبزه میدان از میدانهای مهم دارالخلافه تهران و در واقع میدان اصلی شهر در دوره قاجار بوده است، که به دستور امیر کبیر درسال 1268 ه.ق، توسط حاجب الدوله تغییراتی اساسی در بافت آن به عمل آمد و در دوره رضا شاه هم تغییراتی یافت . در حال حاضر، آب نمای قدیمی آن تبدیل به میدان چهارگوش سنگی و مغازههای نوساز و پاساژ شده است. اساس طرح اولیه از قدیم باقی مانده است، اما شکل معماری جدید را به خود گرفته است. به گفته اعتمادالسلطنه، میدان دروازه و دو طبقه بنا در چهار طرف آن داشت ، که طبقات زیرزمین آن با ایوان های سرپوشیده به دکاندارها و عطاریها اختصاص داشت.
همچنین، درختان فراوان نارون و چنار، سایه صفا و آرامش و استراحت مردم را تأمین میکرد و در وسط میدان حوضی با کاشی سبز رنگ بود. پیشهوران خرده پا هم در این میدان فعالیت میکردند. سبزه میدان علاوه بر محل کسب، محل تجمع مردم در ایام محرم بوده و هم اکنون نیز هست. از رویدادهای مهمی که در سبزه میدان آن زمان اتفاق میافتاد، اعدام مجرمان بود که باز این عمل به دستور امیرکبیر از این میدان به میدان قاپوق (اعدام قدیم و محمدیه فعلی) انتقال یافت. میدان در حال حاضر، همان اسلوب قدیمی را دارد، البته بدون آن درختان بلند، آب نماها و مغازههای قدیمی. سبزهمیدان بعد از آن که به صورت دو طبقه ساخته شد، حجره های پایینی را دوا فروشها یا عطاریها و طبقه فوقانی را تجار به دست گرفتند.
دهانه اصلی ورودی بازار به بازار کفاشها یا ارسی دوزها راه مییابد و چهار طرفش با چهار دهانه به بازار صحافها و توتون فروشها و کفاشها و خیابان جباخانه منتهی میشود. وجه تسمیه سبزه میدان این است که در زمان سلطنت زندیه و قاجاریه محل کشت و تهیه سبزیجات اهالی تهران بوده است. البته، این میدان در دوران قاجاریه، تخته پل هم نامیده میشد.
اين محل که در گذشته بسيار گسترده بود، محل کشتار حيوانات و اعدام محکومان بود. به گفته اعتمادالسلطنه، وجه تسميهٔ سبزه ميدان اين بود که زمان سلطنت زنديه و سپس در دوران قاجاريه در اين محل که به ظاهر دشتى گسترده بود. انواع سبزىها را براى مصرف اهالى تهران کشت مىکردند.
در سال ۱۲۶۸ قمرى حاجبالدوله به دستور ميرزا تقىخان اميرکبير تغييراتى عمده در وضع ميدان داد و آنجا را به کلى از وضع ناگوار و آلودهٔ قبلى بيرون آورد. از رويدادهاى مهمى که در اين ميدان رخ داده به دار آويختن هفت نفر از جماعت بابيه بود که به توطئه بر ضد ناصرالدين شاه متهم شده بودند. باز در همين محل بود که گروهى از مشروطهخواهان از جمله ملکالمتکلمين و صوراسرافيل را به محاکمه کشيدند و حکم اعدام را دربارهٔ آنان به اجرا گذاشتند. اين ميدان امروزه نيز به همين نام خوانده مىشود.
پيرامون اين ميدان كوچك، قديمي ترين و نخستين عطاري هاي تهران شكل گرفت كه در ابتدا در دكان هايشان به فروش ادويه و داروهاي گياهي مي پرداختند و به مرور زمان در آن عطريات و بخورات فروخته مي شد و در اواخر نيز قند، چاي، شكر، آب نبات، فلفل، زردچوبه و... يافت مي شد. تا زماني كه داروهاي فرنگي در پايتخت متداول نشده بود، فروش دوا توسط عطاري ها از كارهاي اصلي اين كسبه به شمار مي رفت. عطاري هاي سبزه ميدان، پروپيمان ترين دكان هايي بودند كه شايد فقط جمله زير را بتوان مصداق حال آن دانست: «چيزي مي خواهد كه در دكان هيچ عطاري اي پيدا نمي شود.» منظور كه در آن عطاري ها همه چيز غير از جان آدمي يافت مي شود.
از آنجا كه اين مكان، مركزيتي براي دواجات شده بود، ناگزير خرده فروش هاي كيسه دستمالي هم در اطراف سبزه ميدان گرد هم آمده بودند و در هر گوشه و كنار بساط خود را پهن كرده و به نسخه چيني و خرده فروشي مي پرداختند و بيماران براي آنكه كمتر پول دهند در اطراف هر يك از خرده فروشان حلقه زده و آشكار يا زيرگوشي درباره علت و مرض خود صحبت و نجوا مي كردند و به دنبال دارو و نسخه بودند.