در سفر کوتاهی که اخیراً به تهران داشتم خیلی دوست داشتم به لاله زار سربزنم.آخرین باریکه به لاله زار سرزده بودم فکر کنم در حدود ده سال پیش بود .آن زمان فقط سینما نادر فعال بود .در لاله زار چند نفر دوست و آشنا دارم .از بین آشنایان که از قدیم می شناسم آقا نجف می باشد.که بیش از 50 سال در اول کوچه ملی انواع نوشیدنی و خوراکی مانند کیک و غیره می فروشد.روز اول سفرم استراحت کردم و یه کار کوچکی که داشتم انجام دادم و در دومین روز سفر، سوار تاکسی شدم ودر میدان انقلاب پیاده شدم .وشروع به پیاده روی کردم و از جاهایی که خاطره داشتم از آنها بازدید کردم .و هنگام نزدیک غروب به لاله زار رسیدم .وبه سراغ آقا نجف زفتم .
آقا نجف در سال 1365
پس از معرفی خودم ،با روی گشاده من را پذیرفت و خیلی هم حقیر را شرمنده کرد.و در حدود نیم ساعت باهم از خاطرات گذشته حرف زدیم.در حدود ده سال بود آقا نجف را ندیده بودم.تمام موی سرش سفید شده .آقا نجف مرد خیلی با معرفت و دوست داشتنی است.در زمان قدیم هر وقت به لاله زار می رفتم به آقا نجف سرمی زدم .من آقا نجف را یجوری شناسنامه لاله زار می دانم .
هنوز که هنوزاست به لاله زار وفادار مانده و مشتریهای خاص خودش را دارد.هنوز هم مثل گذشته موقعی که حرف میزند .لبخند در لبانش جاری است .اجازه گرفتم عکسی از وی بگیرم .متاسفانه به علت غروب آفتاب کیفیت عکسها چندان مطلوب نیست .ولی برای من ارزش زیادی دارد.آقا نجف از رونق لاله زار قدیم با من حرف میزد.از سینماهایی که همه آنها را به اسم می شناخت.آقا نجف ار آن روزهایی حرف می زد که جوان بود. وسر کوچه ملی نوشابه های خنک،و .............می فروخت.یادم میاد در همین کوچه ملی (باربد فعلی) 6 تا سینما ،بنامهای شهرزاد ، مترو ،جهان ،نادر ،فردوسی ،و اطلس فعال بودند.علیرغم اینکه همه ی سینماها تعطیل شده اند. ولی هنوز هم آدمهایی مثل من را به یاد گذشته و با هدف زنده نگه داشتن خاطرات گذشته به سوی خود می کشاند.
من در دوران جوانی هفته ای یک بار به لاله زار سرمیزدم جندین بار در این وبلاگ نوشته ام لاله زار برای من فقط یک خیابان نبود بلکه مفهوم بود.مفهومی که متاسفانه آن عظمت سابق خود را ازدست داده و از رونق افتاده است.همه کوچه ها و خیابان لاله زار بوی تاریخ می دهند. در لاله زار روزهای جمعه جای سوزن انداختن نبود .دستفروشها تمام خیابان را احاطه میکردند و جنسهای خود را با قیمت ارزان به مشتری ها عرضه میکردند.من جهانگیر الماسی،حسن رضایی،داریوش عیاری ،ناصر آقایی،را در همین کوچه ملی ،موقعی که فیلم شبح کژدم را می ساختند دیدم.سر آقا نجف همیشه شلوغ بود.الان هم مشتری های خودش را دارد.لاله زار الان شده لوستر فروشی که متاسفانه تمام خیابان را موتور سیکلت وغیره احاطه کرده است..لاله زار در زمان قدیم پر از سینما ،تئاتر ،مغازه لباسفروشی ،پارچه فروشی ،نوار فروشی ،ساندویجی ،و شیرینی و ...........بود.
متاسفانه مشتریها مجال گفتگو زیاد را به من ندادند .در حدود نیم ساعت گپ ،چون دیر وقت بود.علیرغم میل باطنی ام با آقا نجف خداحافظی کردم .دوست ندارم زیاد از لاله زار بنویسم چونکه قبلن چندین پست از جمله «سرگذشت لاله زار »را در این وبلاگ به رشته تحریر در آورده ام .این پستم رابخاطر احترام به وفادارترین مرد لاله زار، به آقا نجف تقدیم می کنم که امیدوارم که همواره سلامت و برقرارو پاینده باشد.